داود فتاحی زارچ
گفتم بــــــــــگـــویـــــم از درختــــــــــان گفتا بگــــــــــــــو از وصـــف یـــــاران گفتم که اینهـــــا ســــــــــــبزه زار است گفتا رقیــــــه بین چـــــــه حال است گـفتم بگـــویم از گـــــل زیـــــــــبـای لاله گفتا که گریه می کند طفل سه ساله گفتم ببین این جنگل و این ســـــرزمین را گفتا به یــــاد آور عمــــــــود آهنین را گفتم که دانی از خودت تنـــــــها همین را گفتا ندانی قــصــــــــه ی ام البنین را گفتم بگو از حنجر وتیر ســــــــه شعبــــه گفتا بپرس از ام او خــــــــــــانم ربابه گفتم بگو در این بیابان ها چه گــــــــشته گفتا ببین راس حسیـن میــــان تشته گفتم که افسوس از عمو دستی جدا شد گفتا امــــــــانت بود و تقدیم خدا شد
نظرات شما عزیزان: دو شنبه 19 خرداد 1393برچسب:, :: 13:0 :: نويسنده : داود
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان داود فتاحی زارچ و آدرس dfz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |